اومدم که شروع کنم
اول از همه ممنون بابت همه چی ، همتون دوستای خوب و مهربون من هستید که همیشه در هر حالی منو تنها نزاشتید و همیشه منو دلداری و امیدواری داید . از تک تکتون ممنونم
دعا می کنم که همیشه سالم و استوار باشید و همیشه در کنار هم باشیم و به هم کمک کنیم .
خب امروز از یک زندگی تازه می نویسم، زندگی شوخکی
شوخی شوخی همه چی شروع می شه و شوخی شوخی هم تموم می شه و تو شوخی هم کسی نباید ناراحت بشه و باید جنبه داشته باشه .
حالا می خوام از دوست جدیدم زندگی که تازه باهاش هم بازی شدم براتون تعریف کنم : یه کم کاراش عجیب غریبه یه فرم بخصوصیه ولی رو هم رفته خوبه بستگی داره باهاش چه جوری برخورد کنی البته خیلی هم شیطون و زرنگه گاهی اوقات همچین سر کارت میذاره که خودتم نمی فهمی که کی سرکار رفتی البته گاهی اوقاتم من سر کارش می زارم منو زندگی بیشتر اوقات با هم قایموشک بازی می کنیم ، گاهی اون قایم میشه من باید پیداش کنم و گاهی هم من قایم می شم و اون باید منو پیدا کنه ، خب باید اعتراف کنم که اکثراْ اون زود منو پیدا می کنه ولی من گاهی خیلی طول می کشه تا بتونم پیداش کنم ولی بهرحال بهم می رسیم و سوک سوک می کنیم .
اصلاْ دوست نداره که باهاش لجبازی کنم و وقتی که باهاش لجبازی می کنم بدجوری حالمو می گیره و من به معذرت خواهی میفتم و حالا بیا درستش کن.
فعلاْ منو زندگی یه خورده از هم گلگی داریم ولی داریم حلش می کنیم . داریم با هم قدم می زنیمو مشورت می کنیم که هرچی بود گذشت از این به بعد چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟ هنوز به نتیجه جالبی نرسیدیم ولی به زودی می رسیم و می تونیم با هم کنار بایمو خوش باشیم . البته خب منو زندگی هنوز اونجوریا که باید همدیگر و بشناسیم نمیشناسیم و داریم سعی می کنیم که این شناختو از هم داشته باشیم تا بتونیم بهتر با هم کنار بیایم
البته خب دوستای من همون گلای بهشت خیالی به من خیلی دارن کمک می کنن تا زندگی رو درست بشناسم وبه من بفهمونن که زندگی یه دوسته ولی یه کم زیاد شوخی می کنه و گاهی هم با آدما شوخی شهرستانی می کنه، منم از همشون ممنونم و بدون همشون تنهام و کلی ......................






دوستان شاید این آخرین مطلبی باشه که شما در بهشت خیالی می خونید


می خوام برم
می دونم که برام خیلی سخته
می دونم که عادت کردیم
می دونم که یه دنیا دوستت دارم
می دونم که بخاطرت شب و روز ندارم
می دونم که عشق دومی ولی برام عزیزتر از اولی هستی
می دونم جراتشو ندارم
می دونم نمی تونم تحمل کنم
می دونم که بی تو خیلی تنهام و تنهایی برام مرگه
می دونم که اگه یه روزی نبینمت دیوونه میشم
ولی باید برم
می خوام برم
چون من نیستم
من هیچم
من کوچیکم
پس جایی برای موندن ندارم
یه عروسکم که یه روزی کهنه می شه . اونوقت نمی تونم دور انداختنمو تحمل کنم
می رم که کسی دورم نندازه
با پای خودم می رم
اینم بدون رفتنمو دوست ندارم
دوست داشتم که می بودم ولی..............................

برای همیشه خداحافظ

کاش می شد با نگاهی ساده وبی ادعا با تو بودن را, تو را تفسیر کرد
کاش می شد درمیان موجهای بی صدا موج چشمان تو را تعبیر کرد
کاش می شد انتهای جاده های بی کسی عابری درابتدای همدلی تعبیرکرد
کاش می شد درد هجران تو را تا گذر از زندگی تمدید کرد
کاش می شد در شب دلواپسی تک شهابی را به تو تقدیم کرد




ای رود روانم
ای سرو استوارم
ای آرامش جانم
ای گل بی خارم
من تو را می خواهم نه کم ، زیاد می خواهم
من تورا طلب دارم ، از خدایم تو را می خواهم
آرزوی وصال تو را دارم ، از فکر جدایی بی زارم
می دانم که من هیچ ندارم ولی تا تو را دارم غم ندارم
تا تو هستی چیزی کم ندارم اگه تو بری جز غصه چیزی ندارم
از تو خواهشی دارم منو تنها نزار تا وقتی جان دارم




باز خسته از سفر عشقی می آیم بی سرانجام
خسته و کوله باری روی دوشم سنگین است پشتم را خمیده و آزارم می دهد
گرد و غبار سفر روی رخسارم نشسته
چه سخت است .......
چه بی تحملم
چقدر خسته و کاذب شدم
جزء جزء وجودم را خورد می بینم
به جلو می نگرم جز سیاهی رنگی نمی بینم
مرا تا کی در این دوزخ ماندن
تا کی به امید فردا زیستن
تا کی چشم براهی ...
تا کی منتظر بگویم یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور