تنهایی
دیروز سر کلاس بودیم ، یکی از بچه های کلاس که من اصلاً ازش خوشم نمیاد خیلی سر کلاس مزه می پروند و می خندید منم طبق معمول همیشه تو ذوقش می زدم ، براش یه اسمم گذاشتم که همه بچه ها به این اسم می شناسنش ( وحید قصابه )
دم در دانشگاه با بچه وایساده بودیم که دیدیم آقا پلیسه داره دونه دونه ماشینا رو جریمه می کنه منم گفتم آقا پلیسه بیا ماشینه این قصابه رو جریمه کن ، پلیسه هم خندید و گفت این آقا قصابه می دونسته ماشینشو کجا پارک کنه نمیشه جریمش کرد متاصفانه! هیچی ما هم خیط شدیم ولی با کمال پریی رفتیم بالا و گفتیم وحید جریمه شدی اونم یه پوز خند زد گفت نه بابا من جریمه نشدم ماشینمو جای ماشین مدیر دانشگاه پارک کردم هیچی شروع کرد از جریمه ها و پولاش گفتن یه گفت همین ده روز پیش تو اتوبان با پرشیا تصادف کردم ورفتم تو گارد اتوبان و مامانم که کنارم نشسته بود فوت کرد. ما همه دهنامون باز موند و مات و مبهوت همدیگرو نگاه می کردیم بعد همگی گفتیم برو بابا سر کارمون گذاشتی اونم می گفت نه به خدا نه به پیغمبر بعد عکسشو که تو موبایلش بود نشونمون داد مامانش خیلی جوون و خوشگل بود یکی از بچه ها گفت برو بابا عکس کارت پستال اوردی می گی اینم مامانمه هیچی گفت به خدا بابا مامانمه بعد اعلامیشو دراورد دیگه همه باور کردیم من جا خوردم خیلی ناراحت شدم یه جورایی بغض گلومو گرفت ، عذاب وجدان گرفتم بسکی مسخرش کرده بودم .می دیدیم مشکی می پوشه ها ولی اصلاً با روحیه ای که داشت کسی فکرشو نمی کرد که این آدم 10 روزه که مادرش اونم مادر جوون 40 سالش فوت کرده باشه اون از همه ما سر کلاس شادتر و بگو بخند تر بود واقعاً مونده بودم که این چه جور آدمیه ؟! یا یه آدم مقاوم و محکمه یا یه آدم بی خیال و بی عاطفه ؟؟! والا من خودم وقتی میشینم فکر می کنم که اگه یه روزی طوطیم ( یه حیوون ) بمیره منم می میرم ( چه برسه به خانوادم ) می مونم که چه طوری میشه عین وحید بود؟؟؟؟؟؟؟
راستی چه جوریه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باید بگذاری و بگذری
تو را عابری خواهم پنداشت
که با عبورش از سرزمین جنگ زده ام
برای مدتی هر چند کوتاه
آبادی را به من بازگرداند
سلام . اگه تبادل لینک میکنی کینک برام بفرست....
ساغر جان واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم کاش منم مثه اون قوی و محکم بودم در ضمن آپ شدی لطف کن به منم بگو.موفق باشی. همیشه!
متاسفانه. متاسفانه بازم متاسفانه آپم متاسفانه .انتقادو حال کن کاملا غیر مستقیمه!!!
ای کاش می دانستیم کسی که برای ما کوچک است شاید برای دیگری بزرگ باشد.
ساغر جان سلام.متاسف شدم برا دوستت.می گم آ ولی خب اون خودشو نباخته.خیلی خوبه که آدما اینطوری باشن.بازم میام.توهم بیا. می بینمت...
من خودم هم دقیقا مثل اون پسره هستم ما بی عاطفه نیستیم مجبوریم
ساغر جان سلام:
منم وقتی مادرم را از دست دادم ۴۰ روز هیچی نخوردم و با اعتصاب غذا ناراحتی ام را نشان دادم .
هر شخصی یک عکس العمل دارد //
شاید این اقا ظاهرش را خوب نگه می دارد اما باطنش خروشان و نا آرام است .
البته مرگ حق است و باید تولدی دیگر محسوبش کرد .
خدا صبر می دهد // اما از دست دادن عزیزان ما / باعث ضربه خوردن به بازماندگان می شود //
امیدوارم همیشه شاد باشید .و قدر خانواده محترمتان را بدانید .
شاد و موفق باشی //قربانت نازنین
kheyli ghashang bood . webloge bahali dari behet tabrik migam .man adrese weblogeto to weblogam mizanam be sharte inke toam adrese weblogam too webloget bezani. nazaret chiye
سلام عزیزم . خوبی؟ فردا ساعت ۲:۳۰ شب منتظر تحولاتی بس عظیم اینجا باش......
اما راجب ماجرایی که نوشتی بعضیا مثل کوه مقاومن . سنگن نیستن ولی مقاومتشون خیلی زیاده ...
خلاصه اینکه نمیشه بهشون گفت بی عاظفه
پشت این چهرشون ممکنه هزاران غم باشه...
فدات بشم
عزیزی از بین میرود ولی بعد از اون ماها مجبوریم که بمونیم و شاید بعضی هامون بودنمون رو تحمل میکنیم.
این یه جریان!
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ......(سهراب)
مرگ بازی بچه گانه یی بیش نیست ٬زندگی سخت است
سلام عزیزان
عزیز وبلاگ زیبائی داری اگه دوست داری با هم تبادل لینک کنیم به منم یه سری بزنم بعد اگه قبول کردی تو قسمت نظرات بگو باشه فدای تو ولگرد
http://velgarde-shahi.blogfa.com
سلام.ممنونم که لینکم رو گذاشتی توی وبلاگت عزیزم.من آپدیت کردم.
سلام ...مطلب جالبی بود...اما باید بگم....محبت و عاطفه از دل خیلی ها رفته دیگه...چقدر شادی این دنیا زود گذره....و خوشی ناپایدار...
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش...
موفق باشی
ساغرجونم به روزم مهربون
سلام ساغر جان حتما پیشم بیا آپم
سلام ممنون از حضورت...از این ورا رد میشدم گفتم یه نظر هم بدم.....شما خیلی مهربونیــــــد.... موفق باشید
سلام
مطلب خوبی انتخاب کرده ای.درست است که بقول معروف مرگ حق است اما باید بدانیم که بهر حال ما انسانیم ودارای عواطف. بنظر من این فرد از آن دسته افرادی است که به دنیای مادیات بیش از حد بها داده است.البته مادیات جزیی از زندگی است وقابل انکار نیست. اما دلبستگی بیش از حد به آن انسان را از انسانیتش دور می کند.عواطف شما قابل ستایش وزیباست ونشان از انسانیت شما دارد.
موفق وسرفراز باشی.